خانواده های محترم:
اگر به عزیزان باورهای ارزشمندبودن را بدهیم بااین ارزش احساس لیاقت می کنند.
بدانید که مقایسه کردن و تنبیه کردن لیاقت را از آنها می گیرد.
اگر کودکانمان ارزش بهای خود را بدانند به نظر من هیچ وقت آن را به بهای کم نمی فروشند
توانگران عزیز شمایی که رویاهای بزرگی دارید ما برای تحول زندگی هم کنار هم هستیم
چطور؟
چرا زندگی افراد با یکدیگر تفاوت دارد؟
زیرا ارزشهای آنها باهم تفاوت دارد و بیشترین حجم تفکرات ما ارزشهای ماست چون به چیزی توجه خواهیم کرد که برای مان ارزشمند باشد .
ارزشهای ما هستند که به ما می گویند لذت چیست؟
وچه رفتارهایی موجب خوشحالی ولذت می شود پس آنچه به زندگی ما جهت می بخشد پیش از هر چیز ارزشهایی است که آنها را مطلقا ناراحت کننده ولذت بخش می دانیم، ارزشهایی چون عشق ، زیبایی، قدرت، موفقیت، ماجراجویی، خوشحالی یا احساس امنیت، در واقع در مغز ما هرکدام از ارزشهایی که بدان معتقدیم درجه بندی شده اند
در بایگانی مغز شما چه ارزشهایی در بالاترین درجه قرار گرفته است، وشما از کدام یک از حالتهای منفی بیشتر دوری می جویید؟
اظطراب، عصبانیت، عدم سلامت جسمی، افسردگی یا خجالت؟
قرار نگرفتن در کدام یک از این حالات برایتان مهم است؟
اگر شما جدول درجه بندی ارزشهای هرفرد را بشناسید می توانید مسیر کلی زندکی او را براحتی تشخیص دهید.
پس بدترین احساس شما ازدست دادن آزادی خواهد بود یا شاید احساس امنیت است چگونه فکر می کنید؟
آیا حاضرید دل به دریا بزنید ؟
نه
جون ماجراحویی برای او دردرجه پایین هست
آیا هدف تان و ارزشهای مهم زندگی تان باهم همسو عمل می کنند اگر نباشد موفق نخواهید شد
ارزشها باید در خدمت رسیدن به هدفها باشد
حال می خواهیم نحوه به کارگرفتن ارزشها در جهت رسیدن به اهدافتان را به شما بگویم:
1- قدم اول ارزشهایی که به آنها معتقدید خوب بشناسید(خوشحالی- موفقیت- قدرت)
برای پاسخ به این سوال از خود بپرسید چیزی که برای من مهم است؟
فهرستی تهیه کنید مثلا : کمک به دیگران -خوشحالی -رشد معنوی -همکاری – بانشاط و سالم بودن- قدرت -عشق
اشتباه نکنیم بعضی از ابزار ها رسیدن به ارزش هستند مثل :خانواده – پول -اتومبیل
قدم بعدی:مشخص کنید از چه حالتها و احساسهای اجتناب می کنید .
فهرستی از ضد ارزشها تهیه کنید.
این قدم مهم است زیرا مغز در پی اجتناب از درد و ناراحتی است تا به دست آوردن خوشی.
پس به ترتیب اهمیتی که برای شما دارد آنها را شماره گذاری کنید.
عصبانیت-اضطراب- بیهودگی- افسردگی-ناراحتی- خجالتی
حال بدانید فکرتان معطوف رسیدن به کدام ارزشها و یا اجتناب از کدام ضد ارزش هاست.
جلسه سوم دوره سواد عاطفی:
آنچه در جلسه سوم آموختم:
بحث احساس ونگرش در زندگی ما خیلی تاثیر گذارند باید از احساساتمون لذت ببریم.
به قول استاد ، همیشه عشق دهنده عشق گیرنده است.
در همه انسانها تمامی احساساتی که در خدا هست در وجود ما هم دمیده شده و با توجه به نگرشهایمان تغییر پذیر هستند.
معیار احساساتمان چیست ؟مثلا بچه ها چون خیلی بی ریا هستند شادی وغمشان همیشه از ته دل هست .
برای دوست داشتنمان معیار وجود ندارد دوست داشتن نهایی همان عشق است
بهترین معیار که همیشه کنار ماست ، یاد خداوند است یعنی منبعی است که همیشه هست در همه احساساتمون هست و فکر از دست دادن نداریم .
دو هدف اصلی داریم : حس شادی وحس رضایتمندی
اگر امروز کار ی را انجام ندهیم فردا به مشکل بر خواهیم خورد
مقوله اصلی در زندگی عزت نفس ماست که مهمتر از خورد و خوراک است ، باید دقت کنیم که به فرزندانما ن چه
می دهیم اگر فرزندمان حس حقارت داشته باشد، آسیبهای جبران ناپذیر خواهد داشت.
در قبال فرزندان باید گاهی شرایط را درک کنیم .
نگاه به موضوع باید داشته باشیم باید فرزندان خود را آنقدر تشویق کنیم که هم به درس وهم به ورزش علاقه داشته باشن.
باید در کنترل احساسات قدم برداریم تا بتوانیم در سواد عاطفی خودرا به شایستگی برسانیم .
چطور می شود که در زندگی خیانت می بینیم :
مثلا در خانواده چون قبلا خیانت دیده ایم در ضمیر نا خودآگاه ما وجود دارد که اگر بتوانیم اول خودرا ببخشیم و بعد فرد دوم را ، که با کنترل خشم ونفرت می توانیم دوباره به روال قبل برگردانیم.
اولین قدم برای ایجاد رابطه مثبت :باید اول باید کمی صبر کنیم و هیجانات خود را کنترل کنیم
هوش عاطفی:
-آگاه باشیم نسبت به خود
-آگاه باشیم نسبت به احساسات دیگران
-داشتن توانایی آگاهی کافی نسبت به جامعه
-توانایی حل مشکل در خود و دیگران
-در جامعه امروزی مهم است که با چه کسی صحبت می کنیم وبا چه کسی مشاوره می کنیم/
ما باید در زنگی معذرت خواهی یاد بگیریم نه به خاطر اینکه تحقیر شویم ،نه به خاطر اینکه ما گناهکاریم فقط می خواهیم رفتار مناسب را برای طرف مقابل را آموزش دهیم.و با این کار می توانیم قدرت کنترل احساسات را نشان دهیم
البته با توجه به شرایط.